چرا پسانداز نمیکنیم و چگونه میتوان شروع کرد؟
بسیاری از ما با خرج کردن پول رفتاری دوگانه داریم. مثلا برای نپرداختن 500 تومان به راننده تاکسی (که البته گرانتر از نرخ واقعی طلب میکند) دست به عصا شده، ولی در هنگام خریدهای بزرگ، حساسیت خود را از دست میدهیم.
دلیل این رفتار دوگانه ما چیست؟
برخی اوقات با خودم فکر میکنم که اگر فلان دوهزار تومان را در خرید تخممرغ صرفهجویی کرده بودم، مقصد بعدی آن کجا بود؟ چه فکر بهتری برای آن داشتم؟ بسیاری از مردم، روی خرید خواروبار و مایحتاج روزانه، به پیدا کردن بهترین پیشنهاد و بهترین فروشگاه هستند و بسیار خوشحال از اینکه خواربار خود را با ده درصد تخفیف تهیه کردهاند – که البته کار بسیار خوبی است – ولی ناگهان در خرید یک کالای لوکس که نیاز چندانی به آن وجود ندارد، کل آن پساندازها را به یک باره خرج میکنند. چرا؟
هوشمندی در هزینه
صرفهجویی و دقت در خرید، به ویژه خریدهای بزرگ، از اصول نظم بخشیدن به زندگی مالی است ولی آیا برنامهای برای پسانداز اندوخته شده وجود دارد؟
بسیاری این سوال را مطرح میکنند که پس از پسانداز چه باید کرد؟ یا به عبارت دیگر با پسانداز چه باید کرد؟
دقت کنید. این سوال میتواند فلج کننده باشد.
اگر سیستم درست و حسابی برای مراقبت، نگهداری و سرمایهگذاری پول موجود نباشد، پسانداز پول راه به جایی نمیبرد. اما مساله مهم این است که ابهام در آیندهی پسانداز، انگیزهی ما را در این راه میگیرد. اجازه دهید برخی از این بهانهها را بررسی کنیم. بهانههایی که دلایل منطقی هم دارند و داروی فلجکنندهای را هم پشت سر خود پنهان کردهاند.
چرا به صورت سیستماتیک پسانداز نمیکنیم؟
بسیاری از مردم ما نرخ تورم را در نظر گرفته، نرخ سود بانکی را هم میبینند و بنابراین به این نتیجه میرسند که پسانداز کار اشتباهی است و با این روش نمیتوان به استقلال مالی رسید. اجازه دهید این بهانهها و پاسخها را با هم مرور کنیم.
اول اینکه به نظر من و با توجه به تجربهی شخصی و همچنین توصیهی بسیاری از بزرگان، شما باید به اندازه مخارج شش ماه، در حساب پسانداز اضطراری، پول داشته باشید. که در مورد اهمیت آن در اینجا نوشتهام. اگر این پول را ندارید، با ریسک بزرگی در زندگی روبرو هستید و شروع پسانداز، آغازی بر کاهش تبعات این ریسک است.
دوم اینکه بسیاری معتقد به سرمایهگذاریاند نه پسانداز. (من این را بسیار میشنوم که پول را باید سرمایهگذاری کرد، با پسانداز ارزش آن از دست میرود) اگر شما چیزی را جمع (پسانداز) نکرده باشید، برای سرمایهگذاری از کجا پول خواهید آورد؟ حتما و قطعا شما برای رسیدن به استقلال مالی باید سرمایهگذاری کنید ولی این سرمایهگذاری شما به یک تامین اعتبار نیاز دارد و چه بهتر که خط اعتباری آن را با پسانداز تامین کنید.
سوم اینکه اگر این پول پسانداز نشود به کجا میرود؟ اینجا پارادوکسی وجود دارد. بسیاری به دلیل تورم بالا و نرخ سود بانکی، اعتقادی به پسانداز در سیستم بانکی ندارند، چرا؟ چون ارزش پول آنها روز به روز کمتر میشود. آنها به این بهانه تمام درآمد ماهیانه خود را خرج کرده و با خرید لباس و یا افزودن کالاهای لوکس به منزل خود در واقع به اقتصاد آن فروشنده مغازه کمک کرده و یا هزینهی سفر ماه آیندهی او به فرانسه را تامین کردهاند، ولی از آن طرف به دلیل واهی تورم، اضافه درآمد خود را پسانداز نمیکنند. راستی این تفکر برای شما آشنا نیست؟
چهارم اینکه بسیاری در اطراف خود میبینیم که بدون مشخص بودن کار آنها و یا بدون آنکه در چرخهی تولید (کالا و خدمات) حضور داشته باشند، به ثروتهای زیاد رسیدهاند. تعداد فروش پورشه در ایران با فرانسه و آلمان برابری میکند.
این موضوع باعث القای حس ناامیدی میشود. من با پسانداز ماهیانه 50 هزار تومان به کجا میتوانم برسم؟ پراید هفت میلیونی به 22 میلیون تومان رسید، آن هم در زمانی کوتاه. تمام پساندازهای ریالی من ارزش خود را از دست دادهاند.
بله ممکن است دوباره اتفاقاتی مانند جهش/ پرش/ پرواز قیمتها در سالهای 90 و 91 اتفاق بیافتد و به یکباره تمام پسانداز ما را دچار بیارزشی کند. اما در هر صورت آن کس که 10 میلیون داشته بهتر است یا آنکه هیچ نداشته؟ آن کسی که عادت به مدیریت پول خود داشته موفقتر است یا آنکه چشم به دهان دولت دوخته تا برای آیندهی او راهکار بدهد؟
صرفهجویی هنر بزرگی است و میتواند با وارد کردن سادهزیستی ( منظور عدم استفاده از مواهب زندگی نیست) به زندگی ما، موجب کاهش مخارج ضروری ما شود. اما برای مدیریت پولهایی که از صرفهجویی به دست میآید، بایستی برنامه داشت، نه اینکه آنها را جمعآوری کرده و به یک باره، قسط وام خودروی لوکس فلان صاحب فروشگاه را بپردازیم. :)
یکی از بزرگترین موانع ذهنی که احتمالا شما با آن درگیر هستید این است که با مقادیر کم پساندازی که میتوانید انجام دهید به کجا میخواهید برسید؟ این انجماد ذهنی جلوی هر برنامهی مفید مالی را میگیرد. بسیاری را دیدهام که حتی یک میلیون تومان پسانداز ندارند و این موضوع میتواند بسیار خطرناک باشد به ویژه آنکه اگر خود را زیر انواع اقساط و بدهی هم مدفون کرده باشند.
برای شروع چه میتوان کرد؟
اکنون زمان آن است که میزان پسانداز خود را ارزیابی کنید.
توصیه شده که برای رسیدن به بازنشستگی در زمان کم، شما باید 50 درصد از درآمد خود را پسانداز کنید. اما این کار برای بسیاری از افراد غیر ممکن است. این غیر ممکن به دلیل مخارج بالای زندگی و یا کمبود درآمد نیست بلکه بیشتر سختی فتح اورست در اولین تجربهی کوهنوردی است. همانطور که گفتم بسیاری از مردم حتی یک میلیون تومان پسانداز هم ندارند.
برای نهادینه کردن عادت پسانداز میتوان از یک برنامهی 52 هفتهای استفاده کرد. منابع متعدد این روش را می توانید با جستجوی 52 weeks money challenge در اینترنت پیدا کنید.
فرض کنید شما برای 52 هفته، به میزان شمارهی آن هفته پول پسانداز کرده و آن را در یک حساب روزشمار بگذارید. مثلا هفتهی اول هزارتومان، هفتهی سیام، سی هزار تومان و هفتهی آخر 52 هزار تومان. این پول ظرف یکسال به یک و نیم میلیون تومان می رسد.
پول کمی است؟ شاید، ولی شما این پول را با نهادینه کردن یک عادت پسانداز کردهاید. با یک برنامه منظم یکساله و این بسیار ارزشمند است.
پول بیشتری میخواهید؟ میتوانید با توجه به درآمد خود این پسانداز را با ضرب عددی در هزارتومان شروع کنید. مثلا از هفته ای دوهزار، پنج هزار و یا ده هزار تومان شروع کنید.
آیا سال تحویل امسال را به خاطر دارید؟ نزدیک به دو ماه از آن زمان گذشته، به همین سرعت زمان میگذرد و بایستی با دست خود کاری کرد. منتظر کسی نمانید.
در مطالب بعدی در مورد سیستمهایی که به صورت اساسی زندگی ما را متحول میکنند خواهم نوشت ولی فعلا این برنامهی یکساله را جدی بگیرید. یک برنامه انتقال اتوماتیک پول درون اینترنت بانک خود تنظیم کرده و از همین امروز شروع کنید.
منبع: یک ریال